معنی فارسی scrimshanking

B1

اسکریمشکنی، به عملی اشاره دارد که در آن فرد به طور عمدی از کار یا مسئولیت خود می‌گریزد.

The act of avoiding work or responsibilities; evasion.

verb
معنی(verb):

To shirk duty.

example
معنی(example):

او برای فرار از کار در حال اسکریمشکنی بود.

مثال:

He was scrimshanking to avoid work.

معنی(example):

تیم به جای تمیز کردن عرشه در حال اسکریمشکنی بود.

مثال:

The crew was scrimshanking instead of cleaning the deck.

معنی فارسی کلمه scrimshanking

: معنی scrimshanking به فارسی

اسکریمشکنی، به عملی اشاره دارد که در آن فرد به طور عمدی از کار یا مسئولیت خود می‌گریزد.