معنی فارسی scrip
B1 /skɹɪp/نسخهای که پزشک برای دارو مینویسد تا بیمار بتواند آن را از داروخانه دریافت کند.
A prescribed order for medicine or treatment, often used in healthcare contexts.
- noun
noun
معنی(noun):
A small medieval bag used to carry food, money, utensils etc.
معنی(noun):
Small change.
example
معنی(example):
او فراموش کرد که نسخهاش را برای دریافت دارو بیاورد.
مثال:
He forgot to bring his scrip to pick up his prescription.
معنی(example):
پزشک برای او نسخهای از آنتیبیوتیکها داد.
مثال:
The doctor gave her a scrip for antibiotics.
معنی فارسی کلمه scrip
:
نسخهای که پزشک برای دارو مینویسد تا بیمار بتواند آن را از داروخانه دریافت کند.