معنی فارسی script.

B1

سناریو، متن نوشته‌شده برای یک نمایش، فیلم یا برنامه رادیویی.

A written text of a play, movie, or broadcast.

example
معنی(example):

او برای نمایشنامه یک سناریو نوشت.

مثال:

He wrote a script for the play.

معنی(example):

سناریو تمام صحنه‌های فیلم را توضیح داده بود.

مثال:

The script outlined all the scenes of the movie.

معنی فارسی کلمه script.

: معنی script. به فارسی

سناریو، متن نوشته‌شده برای یک نمایش، فیلم یا برنامه رادیویی.