معنی فارسی sculp.
B1مجسمهسازی، هنر ایجاد شکلهای سهبعدی با استفاده از مواد مختلف.
To shape or carve a material into a desired form.
- VERB
example
معنی(example):
او شروع به مجسمهسازی از مرمر کرد.
مثال:
He began to sculp the statue from marble.
معنی(example):
بسیاری از هنرمندان آثار هنری خاصی میسازند.
مثال:
Many artists sculp unique pieces of art.
معنی فارسی کلمه sculp.
:
مجسمهسازی، هنر ایجاد شکلهای سهبعدی با استفاده از مواد مختلف.