معنی فارسی scription
B1نوشتن یا ثبت اطلاعات به صورت ساختاری یا منظم.
The act of writing down or recording information in a structured manner.
- NOUN
example
معنی(example):
نوشتهی سند زمینهی مهمی را ارائه داد.
مثال:
The scription of the document provided important context.
معنی(example):
نوشتهی او شامل تمام آمارهای حیاتی بود.
مثال:
His scription included all the vital statistics.
معنی فارسی کلمه scription
:
نوشتن یا ثبت اطلاعات به صورت ساختاری یا منظم.
