معنی فارسی scrouging

B1

اسکروج کردن، به معنای جستجو و طلب کمک به صورت نامناسب، به ویژه در شرایطی که فردی به دنبال چیزی رایگان می‌گردد.

The act of searching for something, usually in a way that may seem inappropriate or desperate.

example
معنی(example):

او بعد از مهمانی در جستجوی غذا بود.

مثال:

He was scrouging around for food after the party.

معنی(example):

در جستجوی مکانی برای خوابیدن برای او آسان نبود.

مثال:

Scrouging for a place to sleep was not easy for her.

معنی فارسی کلمه scrouging

: معنی scrouging به فارسی

اسکروج کردن، به معنای جستجو و طلب کمک به صورت نامناسب، به ویژه در شرایطی که فردی به دنبال چیزی رایگان می‌گردد.