معنی فارسی scungier
B1اسکونگیتر به وضعیتی اشاره دارد که در آن فضا یا محیط کثیفتر یا به هم ریختهتر احساس میشود.
A comparative form suggesting a more messy or dirty condition.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Dirty, messy; sordid.
example
معنی(example):
هر چه محیط اسکونگیتری بود، احساس ماجراجویی در سفر بیشتر میشد.
مثال:
The more scungier the surroundings, the more adventurous the trek felt.
معنی(example):
او ساختمان قدیمی را اسکونگیتر از آنچه که انتظار داشت توصیف کرد.
مثال:
He described the old building as scungier than he expected.
معنی فارسی کلمه scungier
:
اسکونگیتر به وضعیتی اشاره دارد که در آن فضا یا محیط کثیفتر یا به هم ریختهتر احساس میشود.