معنی فارسی scungiest
B1اسکونگیترین به بدترین وضعیت از نظر کثیفی یا به هم ریختگی اشاره دارد.
The superlative form indicating the most messy or dirty condition.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Dirty, messy; sordid.
example
معنی(example):
آن مکان اسکونگیترین جایی بود که من تا به حال بازدید کردهام.
مثال:
That was the scungiest place I've ever visited.
معنی(example):
او از بدترین شرایط اسکونگی در کارگاه ناراحت بود.
مثال:
She complained about the scungiest conditions in the workshop.
معنی فارسی کلمه scungiest
:
اسکونگیترین به بدترین وضعیت از نظر کثیفی یا به هم ریختگی اشاره دارد.