معنی فارسی scurried

A2

فرار کردن، به سرعت رفتن یا حرکت کردن، به ویژه به دلیل ترس یا اضطراب.

To move quickly, especially in a frightened or hurried way.

verb
معنی(verb):

To run with quick light steps, to scamper.

example
معنی(example):

سگ وقتی رعد و برق را شنید، فرار کرد.

مثال:

The dog scurried away when it heard the thunder.

معنی(example):

او برای رسیدن به اتوبوس به سرعت دوید.

مثال:

She scurried to catch the bus.

معنی فارسی کلمه scurried

: معنی scurried به فارسی

فرار کردن، به سرعت رفتن یا حرکت کردن، به ویژه به دلیل ترس یا اضطراب.