معنی فارسی scurry

A2 /ˈskɝɹi/

دویدن یا حرکت سریع و بی‌وقفه به سمت یک مقصد به طور معمول در شرایط اضطراری.

To move quickly and in a hurried manner.

noun
معنی(noun):

A dash.

verb
معنی(verb):

To run with quick light steps, to scamper.

example
معنی(example):

موش‌ها وقتی گربه وارد اتاق شد، شروع به دویدن کردند.

مثال:

The mice began to scurry when the cat entered the room.

معنی(example):

او مجبور بود به سرعت بدود تا قبل از رفتن اتوبوس به آن برسد.

مثال:

She had to scurry to catch the bus before it left.

معنی فارسی کلمه scurry

: معنی scurry به فارسی

دویدن یا حرکت سریع و بی‌وقفه به سمت یک مقصد به طور معمول در شرایط اضطراری.