معنی فارسی sea scout
B1پیشاهنگ دریایی، عضوی از گروهی که به فعالیتهای دریایی میپردازد و مهارتهای لازم برای قایقرانی و اکتشاف دریا را آموزش میبیند.
A member of a scout group participating in maritime activities
- NOUN
example
معنی(example):
برادرم یک پیشاهنگ دریایی است و عاشق قایقرانی است.
مثال:
My brother is a sea scout and loves sailing.
معنی(example):
پیشاهنگ دریایی یاد گرفت که چگونه با استفاده از ستارهها ناوبری کند.
مثال:
The sea scout learned how to navigate using stars.
معنی فارسی کلمه sea scout
:
پیشاهنگ دریایی، عضوی از گروهی که به فعالیتهای دریایی میپردازد و مهارتهای لازم برای قایقرانی و اکتشاف دریا را آموزش میبیند.