معنی فارسی seacrafty
B1استعداد یا مهارت در استفاده از وسایل دریایی یا ناوبری در دریا.
Having skills or cleverness related to seacraft and nautical navigation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او بسیار باهوش در زمینه دریا بود و در تابستان از قایقرانی لذت میبرد.
مثال:
He was quite seacrafty and enjoyed sailing during summer.
معنی(example):
مهارتهای دریایی او به او کمک کرد تا در آبهای طوفانی پیمایش کند.
مثال:
Her seacrafty skills helped her navigate the stormy waters.
معنی فارسی کلمه seacrafty
:
استعداد یا مهارت در استفاده از وسایل دریایی یا ناوبری در دریا.