معنی فارسی seacross
B1عبور کردن از روی آب، بهخصوص در قایق یا کشتی.
To travel or move across a body of water.
- VERB
example
معنی(example):
ما به سمت دیگر جزیره قایقرانی کردیم.
مثال:
We sailed seacross to the other side of the island.
معنی(example):
سفر دریایی به طرز غیرمنتظرهای طولانیتر شد.
مثال:
The seacross journey took longer than expected.
معنی فارسی کلمه seacross
:
عبور کردن از روی آب، بهخصوص در قایق یا کشتی.