معنی فارسی seaquake

B1

زلزله‌ای که در بستر دریا رخ می‌دهد و می‌تواند منجر به ایجاد امواج و دیگر اثرات مرتبط با زمین‌لرزه شود.

An earthquake that occurs under the sea.

noun
معنی(noun):

A hydrostatic pressure disturbance caused by an earthquake or volcano in the seabed.

example
معنی(example):

زلزله دریایی می‌تواند امواج بزرگی ایجاد کند.

مثال:

A seaquake can cause large waves.

معنی(example):

زلزله دریایی تا مایل‌ها دورتر از ساحل احساس شد.

مثال:

The seaquake was felt miles away from the shore.

معنی فارسی کلمه seaquake

: معنی seaquake به فارسی

زلزله‌ای که در بستر دریا رخ می‌دهد و می‌تواند منجر به ایجاد امواج و دیگر اثرات مرتبط با زمین‌لرزه شود.