معنی فارسی seasonedly
B1به معنای بهخوبی و مطابق با فصل یا زمان خاص است.
In a manner that is appropriate or fitting for a particular season or context.
- ADVERB
example
معنی(example):
این غذا بهخوبی با گیاهان و ادویهها مزهدار شده بود.
مثال:
The dish was seasoned seasonedly with herbs and spices.
معنی(example):
او با لحنی متناسب و متناسب با تجربهاش صحبت کرد.
مثال:
She spoke seasonedly, with a tone reflecting her experience.
معنی فارسی کلمه seasonedly
:
به معنای بهخوبی و مطابق با فصل یا زمان خاص است.