معنی فارسی seasonality

B2

فصل‌بندی، پدیده‌ای که نشان‌دهنده تغییرات در تقاضا یا عرضه به دلیل تغییر فصول است.

The tendency of a variable to fluctuate based on the season.

example
معنی(example):

فصل‌بندی محصول بر فروش آن تأثیر دارد.

مثال:

The seasonality of the product affects its sales.

معنی(example):

درک فصل‌بندی برای کسب‌وکارها اهمیت دارد.

مثال:

Understanding seasonality is important for businesses.

معنی فارسی کلمه seasonality

: معنی seasonality به فارسی

فصل‌بندی، پدیده‌ای که نشان‌دهنده تغییرات در تقاضا یا عرضه به دلیل تغییر فصول است.