معنی فارسی secerns
B1جدا کردن یا تمایز قائل شدن بین چیزها.
To distinguish or discern.
- VERB
example
معنی(example):
او اغلب حقیقت را از دروغ جدا میکند.
مثال:
He often secerns the truth from falsehood.
معنی(example):
در مباحثات، او استدلالهای منطقی را از جذابیتهای احساسی جدا میکند.
مثال:
In debates, she secerns logical arguments from emotional appeals.
معنی فارسی کلمه secerns
:
جدا کردن یا تمایز قائل شدن بین چیزها.