معنی فارسی secessiondom

B1

وضعیتی که در آن جدایی واقعیت داشته و به شکل‌گیری حکومت‌ها یا نهادهای جدید منجر می‌شود

The state or condition of being in secession

example
معنی(example):

جدایی‌طلبی می‌تواند چشم‌اندازهای سیاسی جدیدی ایجاد کند.

مثال:

Secessiondom could create new political landscapes.

معنی(example):

مطالعه جدایی‌طلبی در حل و فصل منازعات مرتبط است.

مثال:

The study of secessiondom is relevant in conflict resolution.

معنی فارسی کلمه secessiondom

: معنی secessiondom به فارسی

وضعیتی که در آن جدایی واقعیت داشته و به شکل‌گیری حکومت‌ها یا نهادهای جدید منجر می‌شود