معنی فارسی secessional
B2وابسته به جدایی، به ویژه در زمینههای سیاسی یا اجتماعی
Of or pertaining to secession
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جنبش جدایی در قرن نوزدهم قدرت گرفت.
مثال:
The secessional movement gained traction in the 19th century.
معنی(example):
استراتژیهای جدایی در کنفرانس مورد بحث قرار گرفت.
مثال:
Secessional strategies were debated in the conference.
معنی فارسی کلمه secessional
:
وابسته به جدایی، به ویژه در زمینههای سیاسی یا اجتماعی