معنی فارسی secretage
B1وضعیت یا عمل نگهداری چیزی بهطور مخفیانه.
The state or act of keeping something secret.
- NOUN
example
معنی(example):
مدرک در حالت راز نگهداری میشد.
مثال:
The document was kept in a state of secretage.
معنی(example):
راز نگهداری یافتههای آنها منجر به کشفهای بزرگ شد.
مثال:
The secretage of their findings led to great discoveries.
معنی فارسی کلمه secretage
:
وضعیت یا عمل نگهداری چیزی بهطور مخفیانه.