معنی فارسی sectionized
B2قسمتبندیشده، به حالتی اشاره دارد که اطلاعات یا اسناد به بخشهای مختلف تقسیم شده و سازمانیافتهاند.
Referring to information or documents that have been divided and organized into sections.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گزارش قسمتبندیشده آن را برای خواندن و درک آسانتر کرد.
مثال:
The sectionized report made it easier to read and understand.
معنی(example):
یادداشتهای قسمتبندی شدهاش به او در آماده شدن برای امتحان کمک کرد.
مثال:
Her sectionized notes helped her prepare for the exam effectively.
معنی فارسی کلمه sectionized
:
قسمتبندیشده، به حالتی اشاره دارد که اطلاعات یا اسناد به بخشهای مختلف تقسیم شده و سازمانیافتهاند.