معنی فارسی sectionist
B1قسمتنگار، شخصی که به تقسیمبندی یا سازماندهی اطلاعات یا منابع اختصاص دارد.
A person who advocates for organizing or dividing information, resources, or territories into sections.
- NOUN
example
معنی(example):
قسمتنگار برای تقسیم قلمرو به بخشهای قابل مدیریت حمایت کرد.
مثال:
The sectionist advocated for dividing the territory into manageable parts.
معنی(example):
به عنوان یک قسمتنگار، او به سازماندهی دادهها در دستهبندیها اعتقاد داشت.
مثال:
As a sectionist, he believed in organizing data into categories.
معنی فارسی کلمه sectionist
:
قسمتنگار، شخصی که به تقسیمبندی یا سازماندهی اطلاعات یا منابع اختصاص دارد.