معنی فارسی sectionary
B1قسمتنگار، ابزاری که برای تقسیم بندی یا سازماندهی اطلاعات به بخشهای مختلف کاربرد دارد.
A tool or format used for dividing or organizing information into different sections.
- NOUN
example
معنی(example):
قسمتنگار گزارش نکات اصلی را بیان کرد.
مثال:
The sectionary of the report outlined the main points.
معنی(example):
او از قسمتنگار برای تقسیم سند استفاده کرد.
مثال:
She used the sectionary to divide the document.
معنی فارسی کلمه sectionary
:
قسمتنگار، ابزاری که برای تقسیم بندی یا سازماندهی اطلاعات به بخشهای مختلف کاربرد دارد.