معنی فارسی sectionally
B1به صورت بخشبندی، به روشی که اطلاعات به بخشهای مجزا تقسیم شدهاند، اشاره دارد.
In a manner that is divided into sections.
- ADVERB
example
معنی(example):
گزارش به صورت بخشبندی شده برای درک بهتر سازماندهی شد.
مثال:
The report was organized sectionally for clearer understanding.
معنی(example):
مواردی که به صورت بخشبندی شده مرتب شدهاند، راحتتر پیدا میشوند.
مثال:
Sectionally arranged items are easier to find.
معنی فارسی کلمه sectionally
:
به صورت بخشبندی، به روشی که اطلاعات به بخشهای مجزا تقسیم شدهاند، اشاره دارد.