معنی فارسی sedation

B1

بی‌حسی، عملی پزشکی که با استفاده از دارو بیمار را آرام می‌کند تا درد یا ناراحتی را احساس نکند.

The process of inducing a state of calm or unconsciousness, especially during medical procedures.

noun
معنی(noun):

The act of sedating, especially by use of sedatives.

مثال:

The patient was so agitated that the doctor resorted to sedation.

example
معنی(example):

بی‌حسی معمولاً برای کمک به بیماران در طی فرایندها به کار می‌رود.

مثال:

Sedation is often used to help patients relax during procedures.

معنی(example):

دندانپزشک روند بی‌حسی را برای کاهش هر گونه ترس توضیح داد.

مثال:

The dentist explained the process of sedation to alleviate any fears.

معنی فارسی کلمه sedation

: معنی sedation به فارسی

بی‌حسی، عملی پزشکی که با استفاده از دارو بیمار را آرام می‌کند تا درد یا ناراحتی را احساس نکند.