معنی فارسی seedbed
B2بستر مناسبی برای رشد دانه‌ها و نهال‌ها که معمولاً در شرایط کنترل‌شده تهیه می‌شود.
A bed of soil prepared for sowing seeds or nurturing seedlings.
- noun
noun
معنی(noun):
Ground prepared for the planting of seeds.
معنی(noun):
A place conducive to development and attainment.
مثال:
Paris was a seedbed of artistic creation in the 1920s.
example
معنی(example):
آنها بستر کاشت را برای گیاهان جدید آماده کردند.
مثال:
They prepared the seedbed for the new plants.
معنی(example):
یک بستر کاشت برای رشد نهال‌ها قبل از کشت در مزرعه ضروری است.
مثال:
A seedbed is essential for growing seedlings before planting them in the field.
معنی فارسی کلمه seedbed
:
بستر مناسبی برای رشد دانه‌ها و نهال‌ها که معمولاً در شرایط کنترل‌شده تهیه می‌شود.
