معنی فارسی segmentate
B1تقسیم یا تقسیمبندی یک کل به اجزاء یا بخشهای مختلف.
To divide or separate into segments.
- VERB
example
معنی(example):
برای تقسیمبندی دادهها، به معیارهای خاصی نیاز داریم.
مثال:
To segmentate the data, we need specific criteria.
معنی(example):
آنها بازار را تقسیمبندی خواهند کرد تا مصرفکنندگان مختلف را هدف قرار دهند.
مثال:
They will segmentate the market to target different consumers.
معنی فارسی کلمه segmentate
:
تقسیم یا تقسیمبندی یک کل به اجزاء یا بخشهای مختلف.