معنی فارسی self-aggrandisement

B1

عمل بزرگ جلوه دادن خود و توانمندی‌های خود به طوری که به خود ارزش و اعتبار بیشتری بدهد.

The act of promoting oneself as being powerful or important.

example
معنی(example):

خودخواهی او اغلب همکارانش را آزار می‌داد.

مثال:

His self-aggrandisement often annoyed his colleagues.

معنی(example):

خودروایی در بسیاری از رهبران قابل مشاهده است.

مثال:

Self-aggrandisement can be seen in many leaders.

معنی فارسی کلمه self-aggrandisement

: معنی self-aggrandisement به فارسی

عمل بزرگ جلوه دادن خود و توانمندی‌های خود به طوری که به خود ارزش و اعتبار بیشتری بدهد.