معنی فارسی self-delusion
B2خودفریبی، حالت یا وضعیتی که در آن فرد چیزی را نادرست میپذیرد و از واقعیت دور میشود.
The act of deceiving oneself or holding false beliefs about oneself.
- noun
noun
معنی(noun):
The act of deluding oneself, or the state of being so deluded.
example
معنی(example):
او در حالت خودفریبی زندگی میکند و باور دارد که هنرمند بزرگی است.
مثال:
He lives in a state of self-delusion, believing he is a great artist.
معنی(example):
خودفریبی او مانع میشود که واقعیت وضعیتش را ببیند.
مثال:
Her self-delusion prevents her from seeing the reality of her situation.
معنی فارسی کلمه self-delusion
:
خودفریبی، حالت یا وضعیتی که در آن فرد چیزی را نادرست میپذیرد و از واقعیت دور میشود.