معنی فارسی self-dependence

B2

وابستگی به خود، قابلیت یا توانایی اعتماد به خود و توانایی در مقابل چالش‌ها و سختی‌هاست.

Reliance on one's own capabilities or resources.

example
معنی(example):

وابستگی به خود او را قادر ساخته است تا هدف‌هایش را بدون کمک به دست آورد.

مثال:

Her self-dependence has allowed her to achieve her goals without help.

معنی(example):

وابستگی به خود برای رشد شخصی و تاب آوری اهمیت دارد.

مثال:

Self-dependence is important for personal growth and resilience.

معنی فارسی کلمه self-dependence

: معنی self-dependence به فارسی

وابستگی به خود، قابلیت یا توانایی اعتماد به خود و توانایی در مقابل چالش‌ها و سختی‌هاست.