معنی فارسی self-managing

B2

خودمدیریتی به توانایی و آزادی یک فرد یا گروه برای برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری درباره کارهای خود اشاره دارد.

Describing a group or individual that can operate autonomously and make decisions without external control.

example
معنی(example):

یک تیم خودمدیریت این آزادی را دارد که تصمیم‌گیری کند.

مثال:

A self-managing team has the freedom to make decisions.

معنی(example):

افراد خودمدیریت بدون نیاز به هدایت، ابتکار عمل را به دست می‌گیرند.

مثال:

Self-managing individuals take initiative without needing direction.

معنی فارسی کلمه self-managing

: معنی self-managing به فارسی

خودمدیریتی به توانایی و آزادی یک فرد یا گروه برای برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری درباره کارهای خود اشاره دارد.