معنی فارسی self-mastery
C1خودآگاهی به توانایی فرد در کنترل و مدیریت خودش در جنبه‌های مختلف زندگی اشاره دارد.
The ability to control one's own mind and emotions, often considered essential for personal development.
- noun
noun
معنی(noun):
The conscious control of one's behaviour; self-command.
مثال:
Self-mastery matters for everyone
example
معنی(example):
خودآگاهی شامل کنترل افکار و احساسات خود است.
مثال:
Self-mastery involves controlling your thoughts and emotions.
معنی(example):
رسیدن به خودآگاهی به زمان و تمرین نیاز دارد.
مثال:
Achieving self-mastery takes time and practice.
معنی فارسی کلمه self-mastery
:
خودآگاهی به توانایی فرد در کنترل و مدیریت خودش در جنبه‌های مختلف زندگی اشاره دارد.
