معنی فارسی self-named
B2خود نامیده شده، اصطلاحی برای افراد که خودشان نام خاصی برای خود انتخاب میکنند.
A term used to describe individuals who take ownership of their identity by choosing their own names.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
هنرمند خود را با نام خود معرفی کرد و هویت خود را ایجاد کرد.
مثال:
The artist declared herself self-named and created her own identity.
معنی(example):
خود نامیده شدن میتواند افراد را برای پذیرش منحصر به فرد بودنشان توانمند کند.
مثال:
Being self-named can empower individuals to embrace their uniqueness.
معنی فارسی کلمه self-named
:
خود نامیده شده، اصطلاحی برای افراد که خودشان نام خاصی برای خود انتخاب میکنند.