معنی فارسی self-regulating
B2خودتنظیم، به معنای کنترل و مدیریت خود در رفتارها و عملکردها بدون نیاز به نظارت خارجی است.
Capable of controlling itself and adjusting according to internal and external stimuli.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Able to control itself.
معنی(adjective):
Of an organization, establishing standards for itself rather than having them legislated for it by government.
مثال:
Lawyers are self-regulating through the bar association, which sets standards and imposes penalties.
example
معنی(example):
سیستم‌های خودتنظیم می‌توانند به طور خودکار به تغییرات پاسخ دهند.
مثال:
Self-regulating systems can adapt to changes automatically.
معنی(example):
رفتار خودتنظیمی گروه ثبات را تضمین کرد.
مثال:
The self-regulating behavior of the group ensured stability.
معنی فارسی کلمه self-regulating
:
خودتنظیم، به معنای کنترل و مدیریت خود در رفتارها و عملکردها بدون نیاز به نظارت خارجی است.
