معنی فارسی self-revelatory

B2

خود افشایی به ویژگی‌هایی اشاره دارد که به افشای درون فرد کمک می‌کنند.

Describing or intended to reveal one's thoughts or feelings.

example
معنی(example):

نوشتن خود افشایی او بر روی مبارزات درونی‌اش نور می‌افکند.

مثال:

Her self-revelatory writing sheds light on her inner struggles.

معنی(example):

ماهیت خود افشایی سخنرانی او توجه مخاطب را جلب کرد.

مثال:

The self-revelatory nature of his speech captured the audience's attention.

معنی فارسی کلمه self-revelatory

: معنی self-revelatory به فارسی

خود افشایی به ویژگی‌هایی اشاره دارد که به افشای درون فرد کمک می‌کنند.