معنی فارسی self-righting
B1خود راستشونده به توانایی چیزی اشاره دارد که بتواند به حالت درست خود بازگردد.
Describing something that can right itself after being overturned.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Able to right itself if overturned.
مثال:
a self-righting life raft
example
معنی(example):
مکانیسم خود راستکننده در اسباب بازی به آن اجازه میدهد تا پس از هل دادن دوباره سر پا بایستد.
مثال:
The self-righting mechanism in the toy allows it to stand back up after being pushed.
معنی(example):
این قایق دارای ویژگی خود راستکننده است که آن را به حالت عمودی نگه میدارد.
مثال:
This boat has a self-righting feature that keeps it upright.
معنی فارسی کلمه self-righting
:
خود راستشونده به توانایی چیزی اشاره دارد که بتواند به حالت درست خود بازگردد.