معنی فارسی self-soothe

B1

آرام کردن خود بدون نیاز به کمک دیگران، معمولاً در شرایط استرس‌زا.

To calm oneself without seeking help from others, especially in stress-inducing situations.

example
معنی(example):

او یاد گرفت که در زمان احساس اضطراب به خود آرامش بدهد.

مثال:

She learned to self-soothe when she felt anxious.

معنی(example):

بسیاری از مردم از طریق مدیتیشن راه‌هایی برای آرامش دادن به خود پیدا می‌کنند.

مثال:

Many people find ways to self-soothe through meditation.

معنی فارسی کلمه self-soothe

: معنی self-soothe به فارسی

آرام کردن خود بدون نیاز به کمک دیگران، معمولاً در شرایط استرس‌زا.