معنی فارسی selfwards
B1به سمت خود، به ارزیابی و تمرکز بر روی درون اشاره دارد.
In the direction of oneself, often related to introspection.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به سمت خود قدم زد و در افکارش غرق شد.
مثال:
She walked selfwards, lost in her thoughts.
معنی(example):
او در هنگام تصمیمگیری، به سمت خود نگاه میکند.
مثال:
He tends to look selfwards when making decisions.
معنی فارسی کلمه selfwards
:
به سمت خود، به ارزیابی و تمرکز بر روی درون اشاره دارد.