معنی فارسی semaphored
B1نشانگر کردن به معنای تأمین و مدیریت دسترسی به منابع در برنامهنویسی با استفاده از نشانگرها برای جلوگیری از تضاد است.
To manage access to a resource by using semaphores to control concurrent access.
- verb
verb
معنی(verb):
To signal using, or as if using, a semaphore, with the implication that it is done nonverbally.
example
معنی(example):
در کد، منبع به صورت نشانگر شده بود تا از بروز تضادها جلوگیری شود.
مثال:
In the code, the resource was semaphored to avoid conflicts.
معنی(example):
برنامه بهصورت نشانگر شده بود تا عملکرد بهتری در چندوظیفگی داشته باشد.
مثال:
The application was semaphored for better performance in multitasking.
معنی فارسی کلمه semaphored
:
نشانگر کردن به معنای تأمین و مدیریت دسترسی به منابع در برنامهنویسی با استفاده از نشانگرها برای جلوگیری از تضاد است.