معنی فارسی semianatomic

B1

نسبت به یا توصیف‌کننده ویژگی‌هایی که جزئی یا وابسته به آناتومی است.

Partially anatomical; relating to the structure of an organism.

example
معنی(example):

مدل سِمی‌آناتومیک به توضیح ساختار برخی ترکیبات شیمیایی کمک می‌کند.

مثال:

The semianatomic model helps to explain the structure of certain chemical compounds.

معنی(example):

در زیست‌شناسی، یک دیدگاه سِمی‌آناتومیک ممکن است بر ساختارهای جزئی اجزای سلولی تمرکز کند.

مثال:

In biology, a semianatomic view may focus on partial structures of cellular components.

معنی فارسی کلمه semianatomic

: معنی semianatomic به فارسی

نسبت به یا توصیف‌کننده ویژگی‌هایی که جزئی یا وابسته به آناتومی است.