معنی فارسی semicitizen
B1نیممستعمره، افرادی که بخشی از حقوق شهروندی را دارند.
A person who possesses limited citizenship rights.
- NOUN
example
معنی(example):
به عنوان یک نیممستعمره، او حقوق محدودتری در کشور جدید داشت.
مثال:
As a semicitizen, he had limited rights in the new country.
معنی(example):
مفهوم نیممستعمره در سیستمهای حقوقی مختلف متغیر است.
مثال:
The concept of semicitizen varies between different legal systems.
معنی فارسی کلمه semicitizen
:
نیممستعمره، افرادی که بخشی از حقوق شهروندی را دارند.