معنی فارسی semicolloidal
B2نیمهکلوئیدی به ویژگیهایی اشاره دارد که مشابه با کلوئیدها هستند اما در درجهای متفاوت.
Relating to a substance that has properties intermediate between colloids and other states.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ماهیت نیمهکلوئیدی ماده در کاربرد آن کمک کرد.
مثال:
The semicolloidal nature of the substance helped in its application.
معنی(example):
دانشمندان تعلیقهای نیمهکلوئیدی را به دلیل ویژگیهای منحصر به فردشان مطالعه کردند.
مثال:
Scientists studied the semicolloidal suspensions for their unique properties.
معنی فارسی کلمه semicolloidal
:
نیمهکلوئیدی به ویژگیهایی اشاره دارد که مشابه با کلوئیدها هستند اما در درجهای متفاوت.