معنی فارسی semicollegiate
B2نیمهدانشگاهی، به نوعی آموزش یا نهاد اشاره دارد که ترکیبی از تجربه عملی و آموزش کلاسیک است.
Relating to a program or institution that provides both educational courses and practical experience.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برنامه نیمهدانشگاهی تجربه عملی را در کنار کلاسها ارائه داد.
مثال:
The semicollegiate program offered practical experience alongside classes.
معنی(example):
او در یک موسسه نیمهدانشگاهی ثبتنام کرد تا مهارتهایی برای حرفهاش کسب کند.
مثال:
He enrolled in a semicollegiate institution to gain skills for his career.
معنی فارسی کلمه semicollegiate
:
نیمهدانشگاهی، به نوعی آموزش یا نهاد اشاره دارد که ترکیبی از تجربه عملی و آموزش کلاسیک است.