معنی فارسی semiconformist
B1نیمهمطابق به فردی گفته میشود که به شیوهای مختلط از قوانین و استانداردها پیروی میکند.
A person who partially conforms to established norms while retaining some individuality.
- OTHER
example
معنی(example):
او خود را نیمهمطابق میداند و ایدههایش را با ایدههای جریان اصلی ترکیب میکند.
مثال:
He considers himself a semiconformist, blending his ideas with mainstream ones.
معنی(example):
نیمهمطابق بودن میتواند هم پذیرش و هم انتقاد را به همراه داشته باشد.
مثال:
Being a semiconformist can cause both acceptance and criticism.
معنی فارسی کلمه semiconformist
:
نیمهمطابق به فردی گفته میشود که به شیوهای مختلط از قوانین و استانداردها پیروی میکند.