معنی فارسی semicontinuously
B1بهطور نیمه مداوم، به معنای کار کردن یا وجود داشتن بهطور غیرمداوم اما با استمرار.
In a manner that is not completely continuous; intermittently.
- ADVERB
example
معنی(example):
این ماشین بهطور نیمه مداوم کار میکند تا انرژی را صرفهجویی کند.
مثال:
The machine operates semicontinuously to conserve energy.
معنی(example):
این فرآیند بهطور نیمه مداوم جریان دارد و اجازه میدهد تا انفجارهای متناوب فعالیت رخ دهد.
مثال:
The process flows semicontinuously, allowing for intermittent bursts of activity.
معنی فارسی کلمه semicontinuously
:
بهطور نیمه مداوم، به معنای کار کردن یا وجود داشتن بهطور غیرمداوم اما با استمرار.