معنی فارسی semidomesticated
B1به حیواناتی اطلاق میشود که بخشی از رفتارهای خانگی را دارند اما هنوز برخی ویژگیهای وحش را حفظ کردهاند.
Partially domesticated; having been raised in human environments but still retaining some wild traits.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گربهها اغلب نیمهخانگی هستند و از تماس با انسان لذت میبرند اما هنوز هم شکار میکنند.
مثال:
Cats are often semidomesticated, enjoying human contact but still hunting.
معنی(example):
او خرگوشهای نیمهخانگی را در حیاط خود پرورش داد.
مثال:
She raised semidomesticated rabbits in her backyard.
معنی فارسی کلمه semidomesticated
:
به حیواناتی اطلاق میشود که بخشی از رفتارهای خانگی را دارند اما هنوز برخی ویژگیهای وحش را حفظ کردهاند.