معنی فارسی semidominant

B1

به موجوداتی اشاره دارد که در یک جامعه زیستی به طور نسبی مسلط هستند اما نه به طور کامل.

Referring to organisms that have a significant presence and influence but are not the most prevalent.

example
معنی(example):

در اکوسیستم، برخی از گونه‌ها نیمه‌مسلط هستند و نقش‌های مهمی ایفا می‌کنند بدون اینکه تعدادشان بیشتر از دیگران باشد.

مثال:

In the ecosystem, some species are semidominant, playing significant roles without being the most numerous.

معنی(example):

گیاهان نیمه‌مسلط می‌توانند در کنار سایر گیاهان در یک محیط مختلط رشد کنند.

مثال:

Semidominant plants can thrive alongside others in a mixed environment.

معنی فارسی کلمه semidominant

: معنی semidominant به فارسی

به موجوداتی اشاره دارد که در یک جامعه زیستی به طور نسبی مسلط هستند اما نه به طور کامل.