معنی فارسی semidormant
B1نیمه خواب، حالتی که در آن موجودات زنده انرژی کمتری مصرف میکنند و فعالیتهای خود را کاهش میدهند اما به طور کامل خاموش نمیشوند.
Partially inactive or in a state of reduced activity.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گیاه در ماههای زمستان نیمهخواب بود.
مثال:
The plant was semidormant during the winter months.
معنی(example):
برخی از حیوانات در اقلیمهای سرد نیمهخواب هستند.
مثال:
Some animals are semidormant in colder climates.
معنی فارسی کلمه semidormant
:
نیمه خواب، حالتی که در آن موجودات زنده انرژی کمتری مصرف میکنند و فعالیتهای خود را کاهش میدهند اما به طور کامل خاموش نمیشوند.