معنی فارسی semidull
B1وضعیتی که در آن یک شیء مانند چاقو یا مداد به طور کامل تیز نیست اما هنوز عملکردی دارد.
A state in which an object like a knife or pencil is not fully sharp, yet still functions.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
چاقو بعد از استفادههای متعدد کمی کند شد.
مثال:
The knife became semidull after multiple uses.
معنی(example):
یک مداد نیمه کند هنوز هم برای طراحی خوب کار میکند.
مثال:
A semidull pencil still works well for sketching.
معنی فارسی کلمه semidull
:
وضعیتی که در آن یک شیء مانند چاقو یا مداد به طور کامل تیز نیست اما هنوز عملکردی دارد.