معنی فارسی semiemotionally
B1نیمهعاطفی، به صورت نسبی و با ابراز احساسات محدود.
In a manner that shows emotions partially.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به خبر به صورت نیمهعاطفی پاسخ داد.
مثال:
He responded semiemotionally to the news.
معنی(example):
او نظراتش را در حین مباحثه به صورت نیمهعاطفی ابراز کرد.
مثال:
She semiemotionally expressed her opinions during the debate.
معنی فارسی کلمه semiemotionally
:
نیمهعاطفی، به صورت نسبی و با ابراز احساسات محدود.